عاشقانه

آزمون استخدامی

1401/6/1 2:17
نویسنده : فاطمه
131 بازدید
اشتراک گذاری

امروز زمزمه ی ثبت نام همسرم توی آزمون استخدامی یکی از ادارات بود و داشتیم حرف میزدیم که کدوم شهر رو بزنیم،یکی از شهرستان های استان خودمون یا جای دیگه...من پیشنهاد دادم که توی آزمون مشهد ثبت نام کن و اگه قبول شدی بریم مشهد...بعد داشتم برای خودم فکر میکردم که اگه مشهد رو قبول بشه و قرار بشه چند سالی بریم مشهد چقدر شیرینه و چه حس و حال خوبی داره..اصلا با تصورش هم کلی حالم خوب شد...با اینکه این چندوقت خیلی زندگی کسالت باری داشتم و حتی امید نداشتم حال و روحیه ام تغییر کنه این مثل یه جرقه بود برام که شاید اگه اتفاق بیفته کلی حالم رو بهتر کنه..یادش بخیر پارسال ایام اربعین رفتیم قم..واقعا اونجا خیلی حس و حال خوبی داشتم خونه خواهرشوهرم بودیم،اونا اومده بودن شهرمون و خونشون خالی بود ،توی خونه،توی حرم،توی خیابونا حتی واقعا حال روحیم خوب بود...ولی اینجا توی شهر خودمون حس و حالم میزون نیست!نمیدونم چرا،واقعا نمیدونم،سعی کردم خوابم رو تنظیم کنم ،تغذیه ام رو،اصلاح سبک زندگی کنم،سعی کردم همیشه خودم به نظافت شخصیم،نظافت و تمیزی زندگیم و خونم برسم،گاهی کندر و اسفند دود کنم،رفع انباشتگی کنم خونمو..حتی با پسرم بازی کنم و نقاشی بکشم ،ولی هنوز اون حال خوب رو بدست نیاوردم،گاهی فکر میکنم بخاطر آب و هوای کویری و خشک شهرمونه که روی روحیه و خلقیات آدم اثر میزاره ،وقتی سفر میرم خیلی حالم بهتر میشه..حالا چه برسه اینکه آدم همجوار امامش بشه..

همسرم خیلی اهل تغییر نیست و بیشتر مایل به سکون و راکد بودنه..منم همین بودم البته حتی بیشتر از اون،ولی الان دیگه از اون رکود و سکون خسته شدم..دنبال راهی ام که حالم خوب بشه واقعا،حیف جوونیمه که اینجور با حس و حال بد بگذره،گرچه این امید توی زندگیم خیلی کمرنگه حتی احتمال میدم فردا همسرم کلا آزمون استخدامی و حرفایی که زدیم یادش بره ولی خیلی دلم میخواست که این اتفاق میفتاد که بریم مشهد چند سالی یا حتی شهر همجوار شهر خودمون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عاشقانه می باشد